یکی از دوستان در موردِ پدر خانمش صحبت می کرد گفت : وقتی پدرش در حالِ احتضار بوده ، هر چی به ایشان تماس گرفتیم و گفتیم که بیا ، پدرت حالش خوب نیست ، نیامد تا اینکه پدرش مُرد . او فکر می کند من هم در موردِ پدر و مادرم باید مثلِ او رفتار کنم در حالی که : ایی خصلتها از ما مِگروزه ! ( این خصلتها از ما می گُریزد ! ) چقدر کیف کردم ، نگفت : من دور و برِ این گونه رفتارها نمی روم و از این گونه رفتارها دور می شوم ، گفت : این گونه رفتارها از من فرار می کند !
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت